به یاد یگانه خواهرم ...
تقدیم به آن عزیز سفر کرده,خواهر عزیزتر از جانم ...

عزیزتر از جانم
مهربانم
هم بازی کودکی هایم
شریک غم ها وغصه هایم
تو نیستی ولی
تا آن لحظه که نفس کشیدن در این دنیای بدون تو تقدیر من است, همواره زاد روز شکفتنت را جشن می گیرم
21 اسفند ماه 1361
آن روز مبارک
روزی که زمین و آسمان شکفتن گل وجودت را به پایکوبی نشستند
از آسمان به یمن وجودت باران الهی می بارید و زمین به برکت ورودت جوانه می زد
وبدین ترتیب تو شدی بهترین بهانه برای آمدن بهار
.
.
.

ولی افسوس که تو تنها بهانه آمدن 28بهار بودی
بعد از تو هیچ بهاری برایم زیبا نبود
ای عزیز بانوی کوچ کرده
...
عزیزتر از جانم
روحت شاد
یادت گرامی
عزیزتر از جانم
مهربانم
هم بازی کودکی هایم
شریک غم ها وغصه هایم
تو نیستی ولی
تا آن لحظه که نفس کشیدن در این دنیای بدون تو تقدیر من است, همواره زاد روز شکفتنت را جشن می گیرم
21 اسفند ماه 1361
آن روز مبارک
روزی که زمین و آسمان شکفتن گل وجودت را به پایکوبی نشستند
از آسمان به یمن وجودت باران الهی می بارید و زمین به برکت ورودت جوانه می زد
وبدین ترتیب تو شدی بهترین بهانه برای آمدن بهار
.
.
.
ولی افسوس که تو تنها بهانه آمدن 28بهار بودی
بعد از تو هیچ بهاری برایم زیبا نبود
ای عزیز بانوی کوچ کرده
...
عزیزتر از جانم
روحت شاد
یادت گرامی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 8:0 توسط [ Rahil-Rahil ]
|
بر روی قبر شخصی نوشته بود : کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دھم ، وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که دنیا خیلی بزرگ است و من باید کشورم را تغییر بدم ، بعدھا کشورم را ھم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شھرم را تغییر دھم، در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم اینک که در آستانه مرگ ھستم می فھمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می توانستم دنیا را ھم تغییر دھم.""اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می توانستم دنیا را ھم تغییر دھم""